وهابیون: پیامبر (ص) گریه بر میت را نهی کرده است

پیامبر (ص) فرمود: «میت با گریه بستگانش در عذاب می افتد.»
(صحیح البخاری، ج 2، ص 85)
 
این تیمیه می گوید: «حق این است که میت با گریه بستگانش بر او اذیت می شود، همان طور که در حدیث هایی با سندهای صحیح از پیامبر (ص) روایت شده است: «میت با گریه بستگانش بر او، در عذاب می افتد» یا «کسی که برای او نوحه سرایی می شود به خاطر این نوحه سرایی عذاب می شود»...»
(مجموع الفتاوی، ج 24، ص 369)


شیعیان: این روایت قابل اعتماد نیست

این روایت در اصل از عمر بن خطاب و فرزندش عبدالله نقل شده استو به چند دلیل نمی توان به آن اعتماد کرد:
 
1. عایشه وجود این روایت را انکار کرده است:
 
«ابن عباس می گوید: وقتی عمر بن خطاب از دنیا رفت، حدیثی را که او از پیامبر (ص) نقل کرده بود برای عایشه خواندم. عایشه گفت: خدا رحمت کند عمر را! به خدا سوگند پیامبر (ص) نفرموده که خداوند مؤمن را به گریه بستگانش عذاب می کند، بلکه آن حضرت فرمود: خداوند عذاب کافر را با گریه بستگانش بر او زیاد می کند...»
(صحیح البخاری، ج 2، ص 8)
 
در روایت دیگری آمده است که هشام بن عروه از پدرش نقل کرده است: «عایشه درباره این حدیث عمر گفت: خداوند ابوعبدالرحمن را رحمت کند! چیزی از پیامبر (ص) شنیده، ولی آن را خوب حفظ نکرده است. واقع این است که روزی پیامبر (ص) از کنار جنازه ای یهودی گذشت، در حالی که همراهانش بر او گریه می کردند، آن گاه فرمود: شما گریه می کنید در حالی که او عذاب می کشد.»
(صحیح البخاری، ج 2، ص 8)
 
2. امام شافعی درباره این نظر عایشه می گوید: «آنچه را عایشه از رسول خدا (ص) روایت کرده، از آنچه ابن عمر روایت کرده، بیشتر به کلام پیامبر (ص) شباهت دارد...»
(اختلاف الحدیث، ص 537)
 
3. این روایات به تعابیر مختلف و متضادی نقل شده است:
 
«میت به گریه بستگانش بر او عذاب خواهد شد.»
(صحیح البخاری، ج 2، ص 85)
 
این تعبیر با مضمون آیات قرآن مغایرت دارد.
 
«میت به بعضی از گریه های بستگانش در عذاب می افتد.»
(صحیح البخاری، ج 2، ص 79 و 81)
 
این تعبیر هم با آیات قرآن در تعارض است و علاوه بر آن فقط بعضی از گریه ها را موجب عذاب دانسته است.

«میت به گریه افراد زنده در عذاب می افتد.»
(صحیح البخاری، ج 2، ص 81)
 
این تعبیر در در مغایرت با آیات قرآن است.
 
«میت در قبرش با نوحه سرایی بر او عذاب می شود.»
(صحیح البخاری، ج 2، ص 81 و 82)
 
این تعبیر درباره نوحه سرایی است و ارتباطی به موضوع ندارد.
 
«هر کسی که بر میت گریه کند عذاب می شود.»
(الطبقات الکبری ابن سعد، ج 3، ص 362)
 
این تعبیر هم با این که دلالت بر نهی از گریه دارد اما به جز کتاب ابن سعد در جای دیگری نقل نشده است


وهابیون: پیامبر (ص) فرمود: پس از مرگ، هیچ زنی گریه نکند

پیامبر (ص) به عیادت عبدالله بن ثابت رفت و او را خاموش دید، صدایش کرد ولی جواب نداد، آن گاه فرمود: «انا لله و انا الیه راجعون» زنان حاضر در آنجا با صدای بلند شروع به گریه کردند. ابن عتیک خواست که آنان را ساکت کند ولی پیامبر (ص) فرمود: «آنها را به حال خودشان بگذار اما هنگامی که وجوب پیدا کرد هیچ زنی گریه نکند.» پرسیدند وجوب چیست؟ حضرت فرمود: «مرگ است».
(کتاب المسند، ص 362)


شیعیان: این روایت دلیلی بر حرمت گریه بر میت نیست

این روایت درباره گریه کردن زنان است و قسمت اول آن نشان می دهد که گریه بر میت فی نفسه اشکالی ندارد و نمی توان قسمت دوم روایت را به عنوان دلیلی برای حرام بودن گریه دانست.
 
محی الدین نووی درباره این روایت می گوید: «شافعی و اصحاب گفته اند: گریه بر میت، قبل از مردن یا بعد از مردن جایز است، ولی گریه بر او قبل از مُردن بهتر است به دلیل حدیث جابر بن عتیک.»
(المجموع، ج 5، ص 307)
 
نظر شوکانی درباره این روایت این است: «این روایت حمل می شود بر بهتر بودن ترک گریه پس از مُردن شخص و منظور از این روایت آن است که زنان صدایشان را بلند نکنند.»
(نیل الأوطار، ج 4، ص 135)
 
این عبدالبر در این باره می گوید: «معنای روایت این است: جیغ کشیدن و نوحه سرایی پس از مرگ شخص جایز نیست. و امّا اشک آلود شدن چشم و غمگین شدن قلب، چیزی است که مباح بودن آن در سنت رسول اللَّه (ص) ثابت شده و علما پذیرفته اند.»
(الاستذکار، ج 3، ص 67)
 
اگر فرض را بر حرام بودن گریه زنان بر میت بگذاریم، روایت دیگری از پیامبر (ص) وجود دارد که با این روایت در تضاد است: روایت شده است که وقتی زینب دختر رسول الله (ص) از دنیا رفت زنان گرد هم آمدند و بر او گریه کردند. عمر بن خطاب آنان را از این کار نهی کرد. پیامبر (ص) فرمود: «ای عمر! آنان را به حال خود واگذار؛ زیرا چشم گریان و قلب سوگوار و عهد نزدیک است.»
(سنن النسائی، ج 4، ص 19)


وهابیون: پیامبر (ص) فرمود: بر هیچ کشته ای نگریید

پیامبر (ص) بعد از جنگ احد بعد از مشاهده زنان قبیله عبدالاشهل که بر کشته شدکان خودشان گریه می کردند فرمود: «حمزه گریه کننده ای ندارد» آن زنان آمدند و در حضور پیامبر (ص) برای حمزه گریه کردند. پیامبر (ص) با شنیدن گریه زنان از خواب بیدار شد و فرمود: «وای بر آنان! آمده اند در اینجا و تا این زمان گریه می کنند! آن ها را ببرید و برگردانید و از این پس بر هیچ کشته ای نگریید.»
(مسند أحمد بن حنبل، ج 2، ص 93)


شیعیان: پیامبر (ص) گریه بی اندازه را منع کرده است

طبق فرمایش پیامبر (ص) گریه زنان بر اموات باید جایز و پسندیده بوده باشد زیرا ایشان می فرمایند: «حمزه گریه کننده ای ندارد» و این نشان می دهد که پیامبر (ص) مشتاق گریه کردن بر حمزه بوده اند و زنان عبد الاشهل مدتی را بر حمزه گریه کرده اند ولی بعد از آن پیامبر (ص) آن ها را منع کرده است.
 
همچنین فحوای این روایت چنین می رساند که زنان عبدالاشهل به مدت یک شبانه روز خانه و زندگی خود را رها کرده و مدام گریه می کرده اند و با توجه به این که قبل از آن بر مرده های خودشان گریه کرده بودندپیامبر (ص) آن ها را از ادامه گریه کردن منع کرد. به این عبارات توجه کنید:
 
«آنان این جا آمده اند و تا الان گریه می کنند!»
(مسند أحمد بن حنبل، ج 2، ص 92)
 
«وای بر آنان! هنوز برنگشته اند!»
(سنن ابن ماجه، ج 1، ص 507)
 
«وای بر آنان! امروز هم گریه آنان ادامه دارد!»
(مستدرک الصحیحین، ج 1، ص 381)


دلایل جایز بودن گریه در فراق عزیزان

1. حضرت یعقوب (ع) در فراق حضرت یوسف (ع) سال ها گریه کرد به طوری که بر اثر گریه زیاد چشمانش سفید و نابینا شد:
 
«یعقوب گفت: ای دریغا بر یوسف! و دو چشم او از اندوه سفید شد و او خشم خویش را فرو می خورد.»؛
(آیه 84 سوره یوسف)
 
2. جابر بن عبدالله می گوید: «در جنگ احد کنار جنازه پدرم رفتم و در حالی که گریه می کردم، جامه را از روی صورتش برداشتم. مردم مرا از گریه نهی می کردند، ولی رسول خدا (ص) مرا نهی نکرد و فرمود: «در سوگ او بگریید یا نگریید، تا زمانی که او را از زمین بلند نکرده اید، ملائکه با بالهای خود بر او سایه افکنده اند.»
(صحیح مسلم، ج 7، ص 152)
 
3. أسماء بنت یزید می گوید: وقتی ابراهیم فرزند پیامبر (ص) فوت کرد، آن حضرت بر او گریست و فرمود: «چشم می گرید و قلب غمگین می شود و آنچه خشم خداوند را موجب گردد بر زبان نرانیم. اگر نبود که مرگ وعده ای صادق و جایگاهی است که همه باید بروند، دلدادگی ما به تو بیشتر از این دلدادگی بود و ما در فراق تو در اندوه هستیم.»
(سنن ابن ماجه، ج 1، ص 506- 507)
 
4. عایشه می گوید: وقتی سعد بن معاذ فوت کرد، رسول خدا (ص) به همراه ابوبکر و عمر بر بالین او حاضر شدند. سوگند به کسی که جانم در دست اوست من در حالی که در داخل خانه ام بودم، صدای گریه ابوبکر را از گریه عمر تشخیص می دادم.
(مسند أحمد بن حنبل، ج 6، ص 142)
 
5. أنس بن مالک می گوید: در یکی از جنگها زید پرچم را به دست گرفت و پس از مدتی شهید شد، پس از او عبداللَّه بن رواحه پرچم را گرفت و او نیز شهید شد، آن گاه جعفر پرچم را گرفت و شهید شد. در این حال از دو چشمان رسول خدا (ص) اشک جاری شد.
(صحیح البخاری، ج 2، ص 72 و ج 4، ص 218)
 
6. ابن عباس می گوید: رقیه دختر رسول خدا (ص) از دنیا رفت. زنان بر او گریه می کردند. پیامبر (ص) خطاب به زنان فرمود: «از گریه به صورت صدای شیطان (به صورت لغو و لقلقه) بر حذر باشید.» و سپس فرمود: «کاری که مربوط به چشم و قلب است (گریه کردن) از طرف خداوند و از باب رحمت و عطوفت است و کاری که مربوط به زبان و دست می باشد (صدای نغمه لهوآمیز و یا خراش دادن صورت و پاره کردن گریبان) از طرق شیطان است.»
(السنن الکبری البیهقی، ج 4، ص 70 و 71)
 
7. پیامبر (ص) در عیادت از سعد بن عباده گریه کرد و دیگران هم به همراه ایشان گریه کردند. سپس پیامبر (ص) فرمود: «آیا همه می شنوید؟! به راستی که خداوند اشخاص را به اشک چشم و اندوه قلب عذاب نمی کند، بلکه به این -اشاره کرد به زبانش- عذاب می کند و یا می بخشد.»
(صحیح البخاری، ج 2، ص 85)
 
8. پیامبر در مرگ امیمه (دختر دخترش زینب) گریه می کرد و فرمود: «این گریه رحمتی است که خداوند آن را در قلب های بندگانش قرار داده است، خداوند رحم می کند به بندگانی که رحم کنند.»
(فقه السنّه، ج 1؛ ص 505)
 
9. پیامبر (ص) در زمان جان دادن فرزندش ابراهیم چشمانش پر از اشک شد و رو به او فرمود: «ما در فراق تو اندوهگین هستیم. چشم، گریان است و قلب سوزان و آنچه خشم خداوند را موجب شود بر زبان نرانیم. و اگر نبود که مرگ حق است و وعده ای صادق و راهی است که همه باید بروند اندوه ما بر تو بیش از این بود.» در این هنگام از ایشان پرسیدند مگر شما گریه بر اموات را نهی نکرده بودید. پیامبر پاسخ داد: «خیر! بلکه من از دو صدای جاهلانه و دو کار نهی کرده ام؛ یکی داد و فریاد به هنگام مصیبت، خراش دادن صورت، پاره کردن گریبان و پیچش صدا که کار شیطان است. دیگری صدای نغمه لهوآمیز. اما گریه من از جهت رحمت و عطوفت است و کسی که رحم نکند، بر او رحم نشود.»
(مستدرک الصحیحین، ج 4، ص 40)
 
10. روایات مختلفی وجود دارد که نشان می دهد پیامبر (ص) وقتی به زیارت قبر مادرش می رفت گریه می کرد.
(صحیح مسلم، ج 3، ص 65)
 
ایشان همچنین در مراسم تشییع عثمان بن مظعون (از صحابه پیابر (ص)) بر جنازه او بوسه زدند و گریستند.
(کنزالعمّال، ج 13، ص 525)
 
11. حضرت زهرا (س) پس از رحلت پیامبر (ص) گریه می کرد.
(الطبقات الکبری، ج 2، ص 312)
 
12. ابوبکر بعد از رحلت پیامبر (ص) گریه کرد و دیگران را هم به گریه انداخت.
(صحیح البخاری، ج 2، ص 70 و ج 5، ص 143)
 
13. ام سلمه بعد از مرگ ولید بن ولید گریه کردو برای او شعر سرود و پیامبر (ص) او را نهی نکرد.
(الدرّ المنثور، ج 6، ص 105)


نظر فقهای اهل سنت در تایید نظر شیعه

بسیاری از فقهای اهل سنت با دیدگاه شیعیان درباره گریه کردن در فراق عزیزان هم عقیده هستند؛
 
عبدالکریم رافعی: «گریه بر میت قبل از بیرون رفتن روح از بدنش و پس از آن جایز است.»
(فتح العزیز، ج 5، ص 254)
 
نووی: «شافعی و اصحاب گفته اند: گریه بر میت، قبل از مرگ و بعد از مرگ جایز است، لکن قبل از مرگ بهتر است.»
(المجموع، ج 5، ص 307)
 
ابن قدامه: «گریه بر میت جایز است و نیز کسی که عزادار است، می تواند جامه ای را بر روی سرش اندازد تا معلوم شود که او عزادار است و گریه کردن -بدون نوحه سرایی- اصلًا کراهت ندارد.»
(الشرح الکبیر، ج 2، ص 429)
 
ابن حزم: «گریه کردن بر میت چنانچه همراه با نوحه نباشد جایز است.»
(المحلّی، ج 5، ص 146)
 
بهوتی: «گریه بر میت، قبل از مرگ و پس از آن، مکروه نیست؛ زیرا روایاتی که دلالت بر جواز آن دارد بسیار است... و شیخ تقی الدین در کتاب التحفه العراقیّه می گوید: گریه بر میت چنانچه از باب ترحم و عطوفت باشد، نیکو و مستحب است.»
(کشف القناع، ج 2، ص 188 و 189)
 
ابن قیم جوزی: «کسی که قبل از مرگ عزیزش (در حال احتضار) بر او می گرید، به خاطر اندوه و ناراحتی، گریه می کند؛ پس از مرگ او، غم و اندوهش فزونتر می گردد. از این رو جواز گریه کردن برای او در این حالت نسبت به حالتِ قبل از مرگ اولویت دارد.»
(عدّه الصابرین، ص 83)
 
سید سابق: «چنانچه گریه بر میت بدون جیغ زدن و نوحه سرایی باشد، به اتفاق تمام علما جایز است.»
(فقه السنّه، ج 1، ص 505)


منبع: سایت ستاره